لذت بخش تر از خوندن یه کتاب خوب چی میتونه باشه.هفته پیش به لطف پیشنهاد دوستی کتاب " سمفونی مردگان" رو خوندم
هر چند همیشه یه گوشه از ذهنم اسم این کتاب چرخ میخورد،ولی هیچگاه جد بر این نشده بودم که بخونمش.
وقتی که زمان را درک میکنی وقتی که ساعت آقای درستکار می ایسته وقتی که به آیدین میرسیم و میبینیم چقدر آیدین هستیم و چقدر آیدین های دیگر رو دیدیم.
شکل لخت زندگی رو درک کردم و ای کاش سالیان پیش این کتاب رو میخوندم.
بوی تنت
مرا برمیگرداند
به دوران پیش از خودم
پیش از آن که باشم.
مگر پیش از تو
سیب هم وجود داشت؟
"عباس معروفی"
پی نوشت: Goodreads
گذشته ی از همه ی اینها ، همیشه نسخه ی چاپی رو بیشتر دوست داشتم