دل نوشت

نوشته های سعید قاسمی

دل نوشت

نوشته های سعید قاسمی

دلنوشت 3

چرا ای دل هوایِ خانه سرد است؟

هوایِ عاشقی همراهِ درد است!

نمی دانم چرا از روزِ اول

سرایِ عاشقان جایِ نبرد است


/سعید قاسمی/

مترسک

مترسک دردِ عاشق را نداند

غمِ دریا و قایق را نداند

اگر چه روز و شب بیدار مانده

ز تنهایی حقایق را نداند


/سعید قاسمی/

منتظر نوشت

تقدیم به آقا امام زمان (عج) :

با آمدنت رنگِ خدا می بخشی

از غصه و رنج و درد شفا می بخشی

دنیا که غریب است همه خسته شدیم

بر خسته دلان شور و صفا می بخشی


/سعید قاسمی/

دل اگر با رویِ خوش باشی خرابت میکنند

دل اگر با رویِ خوش باشی خرابت میکنند

از محبت تشنه ای؟غرقِ سرابت میکنند

چون پرنده در قفس پرواز را در حسرتی

با نگاهِ سردشان ای دل کبابت میکنند

گفتمت عاشق نشو گفتی که یار آید کنون

گفتمت در شهر سنگستان عذابت میکنند

بی دلان دنبال دل از بهرِ دلداری شدند

گر به حرفِ دل رَوی زود انتخابت میکنند

یکه و تنها شوی صد بهترت باشد تورا

چونکه عاشق میشوی مجنون خطابت میکنند

/سعید قاسمی/

رباعی نوشت

دیریست که از چاله به چاه افتادیم

از تاجِ زمان زیرِ کلاه افتادیم

انگار که بابِ میل ما جور نشد

کذب است همه که در رفاه افتادیم


/سعید قاسمی/