دل نوشت

نوشته های سعید قاسمی

دل نوشت

نوشته های سعید قاسمی

گفتار


آنگاه که در برابر هزاران چشم افکار شما تازیانه ای بر گُرده های جوانان میشود.آیا با خود نمی اندیشید که زمان ظلم و نابرابری به سر آمده.
"بریزید خونها را" و هزار خطبه ی دیگر از خطیب خطا کار شما که پس از سی و چند سال هنوز دارد بر روی ما آزمایش میشود.
بوی خون و اسید در زاینده رود، و جنازه ی غرق شده ی مردانش که در باتلاق گاو خونی خوراک شلاق و تازیانه شده.زمانی بود میگفتیم آخرین سنگر سکوت ماست اما اینک فریاد ما که گوشخراشترین صداها برای شماست.
لباس سیاه من سخن از محرم نمیگوید.چندی قبل از محرم لباسهایمان سیاه شد و عزادار شدیم و همه در ریختن صورت خواهرانمان سوختیم.
بر ما از عزای محرم نگوئید،تاریخ ما محرمی است هزار بار ستم دیده تر از محرم شما.بر ما گریان شوید بر ما بغض کنید و برای آزادی ما نذر دهید و برای چشمهای سوخته در اسید بر سر و سینه بزنید.


"سعید قاسمی"

نظرات 2 + ارسال نظر
رها شنبه 8 آذر 1393 ساعت 07:39 http://ladyrainy.blogfa.com/

آتش و آدم

ترکیبی نامتجانس است

من از میان این آتش گر گرفته

در رویاها و عشق ها

غیر ممکن است سالم برگردم

بازگشت من

اندوه بار خواهد بود

کاش مثل نان بودم

چه زیبا بر می گردد

از سفر آتش!



"رسول یونان"

رها پنج‌شنبه 22 آبان 1393 ساعت 08:29 http://ladyrainy.blogfa.com/

لباس سیاه من سخن از محرم نمیگوید.چندی قبل از محرم لباسهایمان سیاه شد و عزادار شدیم و همه در ریختن صورت خواهرانمان سوختیم.

سلام عالی بود مرحبا................

ممنون رها جان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.