شبی که از تو سر زده
شبی که بی تو سر زده
شبی که سر زده تو را
در آسمانِ ابریِ
نگاه خیس چشم من
چنان عبور میدهد
که جانِ بی امانِ من
به تن امان نمیدهد
سعید قاسمی
این شعرو چهار سال پیش نوشتم.آن روزها که من با شعر بودم و مدتی ست که مرا تنها گذاشته.چه دلتنگم چه دلتنگم دارم با غصه میجنگم.
مربع
روز شادیهای یاران میرسد
.....
و بعد از آن میرزا محمد علی صائب تبریزی میفرماید:
باغبان بیرون کن این گستاخ بادآورده را
خوش نمی آید به گل این هایهای عندلیب
......
سعید قاسمی
.
کتابها برای اجساد سالها خفته در گور مرثیه میخوانند
سعید قاسمی