سلام ممنون میشم سری به وبلاگم بزنی ودر مورد 2مطلب اعلامی نظر بدید ممنون میشم قبول زحمت بفرمایید 1-لباسهای محلی وسنتی زنان منطقه کتول-گلستان 2-معرفی زیورآلات زنان و دختران ترکمن ایران- کتول -----------------------------------------------------------
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را سلام روز پدر و مرد بر شما مبارک
خدایـــا...
گفتم دست خالــــی زشت است... مهمانی رفتـــــن!!
دست پُر آمدهام
دستی پُر از گنـــــاه
چشمی پُر از امــــیـد
بمانم یا برگردم؟!؟..........
تنهاییام را با تو قسمت میکنم سهم کمی نیست
گســتردهتر از عالم تنــهایی من، عالمی نیست...!
محمد علی بهمنی
دلــگیـــر مباش . دلت که گیـر باشد ، رهـــــا نمی شوی ! خـداونـد ،
بنده گــان ِ خود را ، با آنچه به آن « دل » بســته اند می آزمــاید
سلام دهلیز به روز شد[گل]
زندگی یک اثر هنریست ، نه یک مسئله ی ریاضی
بهش فکر نکن ، ازش لذت ببر
خدا همیشه با ماست
عالی است
شعرهای خوبی اینجا خوندم
ممنون بخاطر این حسن انتخابتون
لذت بردم :)
سلام سعید جان....
ادرس وبلاگم تغییر کرد..ممنون میشم با ادرس جدید لینکم کنید...
[گل][گل][گل]
http://ladyrainy.blogfa.com/
سلام ممنون میشم سری به وبلاگم بزنی ودر مورد 2مطلب اعلامی نظر بدید ممنون میشم قبول زحمت بفرمایید
1-لباسهای محلی وسنتی زنان منطقه کتول-گلستان
2-معرفی زیورآلات زنان و دختران ترکمن ایران- کتول
-----------------------------------------------------------
بسیار زیبا و غمگین
سلام شعر جدید دارم[گل]
ممنون که بهم سرزدی
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
سلام روز پدر و مرد بر شما مبارک
ممنون پروانه جان
باز باران، بی ترانه گریه های بی بهانه میخورد بر سقف قلبم باورت شاید نباشد خسته است این قلب تنگم ممنون از حضورت...
سلام
آهنگ برای وبلاگت میخوایی ؟
دانلود آهنگ های جدید
http://www.clubmusic.ir
ادبیات و شعرو دوست دارم اما ازش سر در نمیارم
من یک بهشت میوه ممنوعه چیده ام ، پاشو بیا نترس گناهش به گردنم
درود بر شما
ممنون از حضور شما
فوق العاده بود.
ممنون فهیمه جان
حس خوبی داد . ممنون!
ممنون از حضور شما
همیشه برای گلی گلدون باش که اگه به آسمونم رسید یادش نره ریشه اش کجاست .....
سلام از پرمعنا بودن مطالبتون خیلی خوشم میاد.اگه با تبادل لینک موافقید یه سر بیاید وبم.ممنون
خیلی قشنگ بود سعید جان :)
چشمانش در حصار هم که باشند آشوب گرانی هستند که هر کودتائی را رهبری میکنند !
برای تصاحب دلم !
لعنت بر چشمان فتنه گرش . . . !
سلام.
با اجازه لینکتون کردم
دست مریزاد پروردگارم
چه پوست کلفتی برایم آفریدی ...
که تاب تازیانه سرنوشت را بیاورد
چه دل صبوری به سینه ام سپرده ای ...
که شده گورستان آرزوهایم
و چه شانه هایی ...
که این چنین بارسنگینی را بدوش میکشند و نمیشکنند
و چه چشمان منتظری که باید ببینند و نخواهند
وچه گوش هایی که ...
نصیحت نصیحتگران زاهد امروز ،
دنیاپرست دیروز را باید بشنوند
بازهم میگویم « الحمدلله »
ز دور دوستت داشتم !
بی هیچ عطری
آغوشی
نگاهی
یا حتی بوسه ای
تنها دوستت داشتم …
اما حالا اگه دور شی …
چه کنم با اینهمه وابستگی؟
عالی بود
دست مریزاد
ممنون محسن جان
سلام!
خوبین؟ خوشین؟
عاقا راستش من یک بار و نصفی شعرتونو خوندم، ولی همش چیزای پراکنده برداشت کردم....
البته حس نا آرومی ای که به آدم میداد فوق العاده بود!!!
شاید از یه ذهن پراکنده بیرون اومده
یه بار دیگه بخون
غمگینم ... همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده و به این فکر میکند که چگونه بمیرد ؟ گرسنه و آزاد یا سیر و اسیر
چه بیم؟
صبح ها خزانی اند
ظهرها،زمستانی
هر وقت
هر کجای جهان که از «تو» بگویم
بهار خواهد شد.
بــــــــــــــآزے تمــــــــــــــآم شـُــــــــد...
تـــــــــ✖ــــــو بـُـــــــردے...!
حــــالآ نِقابتـــــــــ رآ بــــَـــــردآر!
بگــــذار ببیـنـــــم، زندگـےام رآ
بـﮧ ڪﮧ باختــــَــــــم................
گاهــــی دلـــــم
تـفــــــریح نـاسـالـم می خــــــواد..
مثــــــل فـکــر کـــــــردن بـه تـــــــو ...!
آن هــــــم ایــــن وقـــــت شـــــب!
در خــیابان ..... بـا پـای بــرهـنـه.... زیـــرِ بـاران...!!
-------------------------------
ممنون از دعوتتون
همچنین ممنون از حضور سبز شما
بسترم صدف خالی یک تنهایست وتو همچون مروارید
گردن آویز کسان دگر
موفق باشید
نتونستم خوب ارتباط برقرار کنم
امیدوارم هنر و شاعرانگیتان هر روز شکوفاتر از پیش باشد
محمد جان ممنون.
من هم امیدوارم که به سطحی برسم که اشعارم همه فهم باشه.
عالی بود مرسی سرزدی
ممنون از حضور پر مهرت
منظورش چی بود یعنی؟
به شما بستگی داره
چندان که هیاهوی سبز بهاری دیگر
از فرا سوی هفته ها به گوش آمد،
با برف کهنه
که می رفت
از مرگ
من
سخن گفتم.
و چندان که قافله در رسید و بار افکند
و به هر کجا
بر دشت
از گیلاس بنان
آتشی عطر افشان بر افروخت،
با آتشدان باغ
از مرگ
من
سخن گفتم.
...
"احمد شاملو"
سلام بسیار زیبا بود..................
ممنون رها جان
تنهـــایــی
خیـابــانــی سـت که هـر روز #قَــدَم میــزَنـَـم. . .
#تَــــه نــــدارد #لاکــردار . . . !
سلام خیلی عالی بود خیلی لذت بردم براوووووووووو
پروانه جان ممنون از حضورت
برهنه
بگو برهنه به خاکم کنند
سرا پا برهنه
بدان گونه که عشق را نماز می بریم،-
که بی شایبه حجابی
با خاک
عاشقانه
در آمیختن می خواهم